بهنـام خـداوند جـان آفرين
حكيم سخن در زبان آفرين
سلام، لطف كرديد كه به رونمايى پانزدهمين فرزند ما آمديد، اميدوارم اين فرزند پاكيزه و سودمند باشد. بنده مىخواهم در صحبتى كوتاه به چند نكته درباره فرهنگنامه بپردازم كه مهمش مىدانم، اگرچه هميشه عقيده داشتهام كه لازم است و بايد بزرگان و دستاندركاران دانشنامهنويسى و نيز افرادى از مخاطبان فرهنگنامه كودكان و نوجوانان (كه در معنا و مقياس جهانى سن ۱۲ تا ۱۶ سال را دربر مىگيرد) و پدران و مادران آنها درباره فرهنگنامه نظر دهند و سَره و ناسره آن را بگويند.
اين فرهنگنامه وقتى در سال ۱۳۷۱ نخستين جلد آن منتشر شد يازده سال از آغاز بهكار آن مىگذشت. بيست و دوسال از انتشار نخستين جلد آن،. پانزدهمين جلد منتشر مىشود. كارى كه با دشواريهاى بسيار همراه بوده است. اين كار با كوشش، همدلى زنان و مردانى كه دلبستگيهاى فرهنگى داشتهاند و در فضايى بسيار ساده كار را از پيش بردهاند همراه با تدبير و پايدارى خانم ميرهادى و راهگشاييهاى خانم انصارى ميسر شده است (شايد اين فضا و كوشش در فيلمى كه خانم بنىاعتماد و آقاى طهماسب درباره زندگى خانم ميرهادى و كار دشوار فرهنگنامه تهيه مىكنند بازتاب يافته باشد)
اما بايد گفته شود كه چاپ و انتشار فرهنگنامه بدون ياورى فرهنگدوستان نيكانديش ممكن نمىشد. همه مىدانيم كه هركار علمى و فرهنگى وقتى زاييده مىشود به معرفى و انتشار و خوانده شدن نياز دارد و معمولا در طى تاريخ، اين فرهنگ دوستان داراى امكانات و يا حكومتهاى فرهنگدوست بودهاند كه وسيله مادى معرفى و نشر اين آثار را فراهم كردهاند و نام آنها در كنار پديدآورندگان آثار فرهنگى ثبت شده است. نام ياوران فرهنگنامه اعم از نقاشان، هنرمندان، متمكنان فرهنگدوست نيز همراه نام پديدآورندگان آن جاى خواهد داشت.
لازم مىدانم در اينجا به موضوعى اشاره كنم كه گاهى بهصورت پرسش و گاهى بهصورت انتقاد مطرح مىشود. گاهى هم بهصورت شوخى گفته مىشود كه نوجوانان دهه ۷۱ كه مخاطبان نخستين جلد فرهنگنامه بودهاند حالا فرزند و نوه دارند. در پاسخ بايد بگويم كه اولا همه دانشنامههايى كه داراى بودجه و سازمانهاى عريض و طويلاند نيز كم و بيش همين موقعيت را دارند. (يكى از دوستان دانشمند، مرحوم عبدالمحمد آيتى مترجم قرآن مجيد، كه خود مدتى دانشنامه ادب فارسى را سرپرستى مىكرد به طنز مىگفت خوب است بعضى دانشنامهها از حرف ى شروع كنند تا حروف آخر هم بهكار گرفته شود). دوم اينكه به قول اديبان قديم چون نيك بنگريم اين نقصان جبرانناپذيرى نيست زيرا از هنگامى كه نخستين نويسندگان كتابهاى مرجع يعنى همان لغتنامهها و دانشنامهها به جمعآورى و سازماندهى معارف بشرى پرداختند، تاكنون اساس و جوهره كار همان است كه از آغاز بوده است و آن رساندن معارف بشرى بهدست آنهايى است كه هستند و آنهايى كه مىآيند، به اين معنى آثار مرجع، ويژگيشان ماندگارى است و وقتى ماندگار بودند فرزندان شما، نوهها و آيندگان از آن بهرهمند مىشوند. اما اهميت كار در آن است كه مخاطبان حال و نيز آيندگان دسترسى آسان، دقيق و نظاميافته به موضوعها داشته باشند. براى رسيدن به اين مقصود به سازمان منظم، نويسندگان مطلع و پژوهشگر، ويراستاران با تجربه و دقيق نياز است. فرهنگنامه كودكان و نوجوانان كه دانشنامهاى عمومى و مصور است و در همه زمينههاى علم، ادبيات، تاريخ، فلسفه، جغرافيا، دين و رسم و آيين ايران و جهان مدخل و مقاله دارد، كارش دشوارتر از بعضى دانشنامههاى تخصصى است، بهويژه آنكه هدف و آرمان نخستين ما تهيه فرهنگنامهاى بود كه فقط به نوشتن رويداها و تاريخها اكتفا نكنيم (چون كتابهاى درسى كه آموزشىاند) بلكه به علل و عوامل پيدايش، توسعه و زوال فرهنگها و تمدنها با درستى و بدون جانبدارى پرداخته شود، و موقعيت يك دانشمند يا اديب علاوه بر كوشش فردى در بستر اجتماعى آن نشان داده شود. حال تا چه حد در اين باب موفق بودهايم، نمىدانم.
موضوع ديگرى را كه لازم است خيلى خلاصه به آن اشاره كنم انتقادى است كه بارها از دانشوران و دستاندركاران ادب و فرهنگ شنيدهام و آن فراتر بودن متن نوشتههاى فرهنگنامه نسبت به دانش پايه و سنين مخاطبان است و نيز طولانى بودن بعضى مقالهها كه در حوزه فرهنگنويسى بهاين صورت نبايد باشد و اين كه چنين نوشتههايى در حوصله خوانندهاى نيست كه تخصص در آن موضوع ندارد، بنده شخصآ نيز براين عقيدهام. اما اين مقوله بهسبب دو ديدگاه است كه پايهگذاران فرهنگنامه داشتهاند كه اميدوارم تعديل شود. اما به هرحال با در نظر گرفتن همه دشواريها شايد بتوان گفت بهوجود آوردن و انتشار چنين فرهنگنامهاى كارى است كارستان.
ایران گرگین
هشتم مهرماه ۱۳۹۳