قوم گروهی بزرگ از اجتماع انسانی است که زبان (گاه با گویشهای مختلف)، بنیادهای فرهنگی و غالباً نیای مشترک دارند. این کلمه، عربی و از ریشۀ «ق و م» است و شکلهای (صیغه‌های)‌ مختلف آن به معانی نزدیک به هم چون استوار گردانیدن، تکیه کردن، حفظ و اداره کردن و مانند آن به‌کار ‌می‌رود. از آنجا که آن خصایص عامل استواری و حفظ آن اجتماع انسانی است، آن را قوم نامیده‌اند. کلمۀ قوم بیش از 380 بار، و با شکلهای دیگر آن بیش از 660 بار در قرآن آمده است. مقصود از قوم در قرآن، جامعه‌های انسانی است که اعضای آن را وابستگیهای خویشاوندی، اجتماعی یا اعتقادی به هم پیوند داده است؛ مانند «قوم موسیٰ»،«قوم نوح»،«قوم ابراهیم» و «قوم یوقنون» (مرد‌می‌ که به آیات الاهی یقین دارند). با وجود کوششی که اقوام مختلف از دورۀ باستان برای حفظ اَنساب و نام و نشان نیاکان خود نشان داده‌اند، همۀ اعضای یک قوم لزوماً نیای مشترک ندارند. سنت پیوند به اقوام از راههای مختلف مانند وطن‌گزینی و تابعیت، پیروی از عقاید دینی و سنتهای اجتماعی و حتی پناهندگی در میان اقوامِ کهن یونانی، ایرانی و عرب و جز آنها سابقۀ طولانی دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *