اَبوحَیّانِ تُوحیدی فیلسوف، ادیب و نویسندۀ ایرانی قرن چهارم هجری قمری است که در ادبیات عرب استاد بود و از اندیشههای فیلسوفان یونانی و ایرانی آگاهی فراوان داشت. نامش علی بود و به اَبوحَیّان تُوحیدی شهرت یافت.
اَبوجَهل بازرگان عرب و از بزرگان قبیلۀ قُرَیش بود. در مَکّه بهدنیا آمد. نامش عَمرو و نام پدرش هِشام بود. هنگامی که حضرت محمّد(ص) به پیامبری برگزیده شد، عمرو رهبری بَنی مَخزوم، از خاندانهای قبیلۀ قریش، را بر عهده داشت. گفتهاند که بسیار زیرک بود و بههمینسبب اَبوالحِکَم (پدر دانشها) خوانده میشد. اما مسلمانان، بهسبب دشمنی او با پیامبر اسلام، او را اَبوجَهل (پدر نادانی) نامیدند.
اَبوبَکر (13 ھ ق-50 پیش از هجرت) از صحابه و یاران مشهور پیامبر اسلام و یکی از سه خلیفهای است که پیش از حضرت علیبن ابیطالب(ع) به خلافت رسید. مادرش سَلمىٰ و پدرش اَبوقُحافَه از قبیلۀ قُریَش بودند. او را اَبوبَکرِ عَتیق و ابوبکر صِدّیق نیز نامیدهاند.
اَبوالهُول در افسانههای مصر باستان موجودی خیالی بوده است که آن را نشانۀ رَع، خدای خورشید، و نشانۀ نیرو و بزرگی فرعون، پادشاه مصر، میدانستند. در افسانههای باستانیِ مردم بعضی از کشورهای خاورمیانه و یونان نیز این موجود خیالی به صورتهای دیگر آمده است. مجسمههایی که از این موجود خیالی میساختند تنۀ شیر و سر انسان، قوچ یا شاهین داشته است. در افسانههای یونان باستان آن را اِسفینکس مینامیدند که هیولایی بالدار با تنۀ شیر و سر و سینۀ زن بوده است. در این افسانهها آمده است که بزرگترین اسفینکس یونان نزدیک دروازۀ تِب (شهری در شمال آتِن) زندگی میکرد و از رهگذران این معما را میپرسید: «آن چیست که صبح بر چهارپا، ظهر بر دوپا و عصر بر سه پا راه میرود؟» چون رهگذران به این معما (که به سه مرحلۀ نوزادی، جوانی و پیری آدمی اشاره دارد) پاسخ درست نمیدادند، آنها را میدَرید. بعضی از پژوهشگران عقیده دارند که اسفینکس یونانی همان اَبوالهُول مصری است، با این تفاوت که ابوالهول مصری پشتیبان نیکان و دشمن ستمکاران است و اسفینکس یونانی ستمکار و شَریر.
ابوالوفای بوزجانی (388-328 ھ ق) ریاضیدان و اخترشناس ایرانی و بنیانگذار بخشی از علم مثلثات است. او در گسترش این علم سهم بسیار داشته است.
اَبوالمؤَیَّدِ بَلخی شاعر و نویسندۀ ایرانی قرن چهارم هجری قمری است.