عَلّافی فروختن علف، یونجه، گندم، جو، کاه و موادی بود که بهعنوان خوراک دام استفاده میشد. فروشندۀ این مواد علّاف نامیده میشد. علافی از حرفههایی است که با پیشرفت صنعت از میان رفته است. علاف واژهای عربی است از ریشۀ عَلَف به معنی گیاه سبز.
عَلَق نودوششمین سورۀ قرآن کریم است. در مکه بر پیامبر (ص) نازل شد و 19 آیه دارد. نام این سوره از آیۀ دوم آن گرفته شده است. در این آیه اشاره شده که انسان از علق (لختۀ خون) آفریده شده است. بنابر روایتهای تاریخی، ۵ آیۀ آغازین این سوره، نخستین آیههایی است که بر پیامبر اسلام نازل شده است.
عَلاءالدولۀ سمنانی (736- 659 ﻫ ق) عارف، نویسنده و شاعر ایرانی است. نامش احمدبن محمد بیابانکی است. مدتی در دستگاه ارغون خان، ایلخان مغول، مشغول به کار بود و علاءالدوله لقب دیوانی اوست.
عَنقا پرندهای است افسانهای در ادبیات و افسانههای عربی اما در ادبیات فارسی نیز بهکار رفته است زیرا پس از ورود اسلام به ایران برخی مترجمان ایرانی سیمرغ را عنقا ترجمه کردند. عنقا واژهای عربی، از ریشۀ عُنُق، بهمعنای گردن است.
عَراقی، فَخرالدین شاعر و عارف ایرانی سدۀ هفتم هجری است. نامش ابراهیم پسر بزرگمهر است اما با نام شاعری (تَخَلُّص)خود عراقی شناخته میشود.
عَروض نام مجموعۀ قانونها و قاعدههایی است که برای سنجش و تعیین وزن شعر فارسی و عربی بهکار میرود.