قصه آفرینشی ادبی و تخیلی است که بر محور حادثه شکل میگیرد و از عصر سنتهای شفاهی به یادگار مانده است. بنابراین ماهیتی شفاهی دارد و از این راه حیات ادبی پیدا میکند. قصه بهسبب ماهیت شفاهیاش آفرینندهای مشخص ندارد و محصول ذهن و تصورات نسلهای پیدرپی یک قوم یا ملت است. قصههای عامیانه تاریخ زندگی و حوادث غالباً خیالی و بازتاب آدابورسوم و عقاید و آرزوهای برآوردهنشدۀ تودۀ مردم است. این قصهها طی زمان بهصورت نمادی از آرمانهای یک ملت یا قوم درمیآیند.
قصهگویی هنر بیان قصه است. انسان نیاز دارد که به دیدهها و شنیدهها و تجربههای خود جان بخشد و دیگران را در آن سهیم کند. هرچند میتوان قصهها را گردآوری و منتشر کرد، اما آنچه خوانده میشود عیناً همان نیست که گفته میشود. بیان گرم و هنرمندانۀ قصهگو و ذهن خلاق او و شوق شنونده فضایی منحصربهفرد میآفریند که رمز پایدار ماندن هنر قصهگویی طی زمان بوده است.