لُر یکی از طوایف بزرگ ایرانی است که در منطقهای به وسعت 000 123 کیلومترمربع پراکنده است. لُرها در غرب، مرکز و جنوب ایران در استانهای لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحالوبختیاری، ایلام و خوزستان زندگی میکنند. شماری هم در استانهای قزوین، قم، مرکزی، همدان، تهران و اصفهان بهسر میبرند. واژۀ لور و لُر برای نخستینبار در قرن چهارم هجری در متنهای تاریخی آمده است. گروهی لُر را نام یک شخص و تبار لُرها را از او دانستهاند. برخی این واژه را برگرفته از لُهراسب (از شخصیتهای شاهنامه) میدانند. دستهای از محققان بنابر شواهد فرهنگی و اجتماعی، لرها را تیرهای از کردها دانستهاند.
گیوه نوعی کفش یا پاپوش سنتی ایرانی است. گیوه دو قسمت رویه و زیره (کف یا تخت) دارد که به هم دوخته و متصل میشوند. رویۀ آن معمولاً دستبافت است و از نخ پنبهایِ تابیدهشده یا نخ پلاستیکی و یا ابریشم در رنگهای متنوع بافته میشود، و زیره یا کف آن معمولاً از چرم، لاستیک، یا پارچههای فشرده بهصورت دستی ساخته میشود.
گورستان (قبرستان) محل خاکسپاری مردگان است. دربارۀ آغاز اختصاص محلی برای دفن عمومی مردگان اطلاعی در دست نیست. گرچه گورستانهای باستانی متعدد در سرزمینهایی با تمدنهای کهن وجود دارد، ولی از همان دوران، کموبیش تاکنون، برخی از اقوام و طوایف و مذاهب، مردگان خود را میسوزاندند یا در گوردخمهها مینهادند تا متلاشی شوند. کاوشهای باستانشناسی سابقۀ گورستان عمومی در جوامع بزرگ و کوچک ایران را به هزاران سال پیش میرساند. بااینحال دفن مردگان، مخصوصاً اشخاص بلندپایه، در گورستانهای خصوصی رایج بوده و هنوز نیز در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد. از دیدگاه دینی، عموم ادیان بزرگ ابراهیمی، بنابر آموزههای شرعی یا عُرفی مردگان خود را دفن میکردند. بهخصوص دراینباره در اسلام دستورات و آداب خاص وجود دارد. اطراف یا صحن مساجد از اوایل عصر اسلامی از مهمترین جایگاههای دفن مؤمنان بوده است. بعدها که مقابر امامان شیعه و فرزندان آنها، در ایران و عراق و سوریه به زیارتگاه تبدیل شد، مردم نیز برای تبرک و توسل، مردگان خود را در اطراف آنها به خاک میسپردند و بهتدریج قبرستانهای کوچک و بزرگ در کنار مزار امامان و امامزادگان پدید آمد؛ و این خود موجب ایجاد یا گسترش شهرها و آبادانیها شد.
گلیم نوعی فرشِ بدونِ پُرز است که تاروپود آن از پشم گوسفند، موی بز یا دیگر چهارپایان، نخ پنبه و گاهی ابریشم است. گلیم را با دست و روی دار میبافند. معمولاً گلیم بهعنوان زیرانداز و فرش بهکار میرفته است، اما بعضی از عشایر با آن وسایل دیگری هم تهیه میکنند، ازجمله نمکدان، جُل اسب، نوار چادر، رختخوابپیچ و خورجین. در گلیمبافی سنتی از رنگهای گیاهی برای رنگ کردن پشم و نخ استفاده میشد. گلیمها طرحها و نقشهای متنوع دارند، ازجمله طرحهای خطی، شاملو، شیرَکیپیچ، راه راه و خشتی.
گُلاب مایعی خوشبو و از عصارههای سنتی گیاهی ایران است. گلاب از جوشاندن و تقطیر گلبرگهای گل نسترن معطر یا گلسرخ بهدست میآید که گلمحمدی نیز نامیده میشود. در آشپزی از گلاب برای معطر کردن شیرینیها و خوراکیهایی مانند فرنی و حلوا و برخی غذاها استفاده میکنند. گلاب مصرف آرایشی و درمانی نیز دارد. در عملِ تقطیرِ گل برای تهیۀ گلاب و نیز تقطیر دوبارۀ گلاب مقدار کمی عطرمایه (اسانس) هم بهدست میآید که بسیار گرانبهاست و در صنعت تهیۀ عطر، تولید مواد آرایشی و شویندهها کاربرد دارد.
نگاه کنید به داروغه