احقاف

اَحقاف نام چهل‌و‌ششمین سورۀ قرآن است که در مکّه بر پیامبر اسلام نازل شد و 35 آیه دارد. کلمۀ احقاف،که در زبان عربی به‌معنی توده‌های شن و ریگ است، نام ریگزاری بوده است در جنوب شبه‌جزیرۀ عربستان که قوم عاد در آنجا می‌زیستند. چون در آیۀ بیست‌و‌یکم این سوره از هود، پیامبر قوم عاد، سخن رفته است که به قوم خود در احقاف پند داد، این سوره را احقاف نامیده‌اند.

اِجماع

اِجماع از دلیلهای چهارگانۀ فقه اسلامی است و آن اتفاق نظر علمای دین دربارۀ یک حکم فقهی یا یک امر دینی است. سه دلیل دیگر عبارت‌اند از: کتاب (قرآن)، سُنَّت (گفتار، رفتار و تقریر پیامبر) و عقل. در مذهب تَشَیُّع، سنت شامل گفتار و رفتار امامان معصوم نیز می‌شود. منظور از اجماع این است که از راه تحقیق معلوم شود که همۀ علمای دین در یک موضوع اتفاق نظر دارند. در این صورت این نظر پذیرفته می‌شود، به‌ویژه اگر در قرآن و سنت دربارۀ آن، مطلبی پیدا نشود.

اَبوموسی اَشعَری

اَبوموسی اَشعَری از صَحابه و یاران مشهور پیامبر اسلام(ص) است. از سرداران بزرگ اسلام بود و در گسترش اسلام در شبه‌جزیرۀ عربستان، ایران و بین‌النهرین کوشش بسیار کرد. نامش عَبدُاللّه و نام پدرش قِیس بود. چون از قبیلۀ اَشعَر بود، به اَبوموسی اَشعَری شهرت یافت.

اَبولَهَب

اَبولَهَب پسر عَبدُالمُطَّلب و عموی پیامبر اسلام(ص) و از بزرگان قُرَیش بود. نام او عَبدُالعُزّﱝ، یعنی بندۀ عُزّی (یکی از بتهای مشهور دورۀ جاهِلیَّتِ عرب) بود. به‌این‌سبب او را اَبولَهَب می‌خواندند که مردی سرخ‌روی بود، زیرا در زبان عربی اَبولَهَب به‌معنی پدر شعلۀ آتش است.