قَلب اندامی ماهیچهای است که با انقباض خود سبب گردش خون در رگها می شود و در کنار رگها دستگاه گردش خون را تشکیل میدهد. قلب در سمت چپ قفسۀ سینه و بین دو شُش قرار دارد. قلب هر انسان تقریباً به اندازۀ مشت اوست.
قَرَنطینه جدا نگه داشتن اشخاص، جانوران، گیاهان یا اجسامی است که ممکن است با عامل بیماری واگیردار یا شخص مبتلا به آن تماس داشته باشند. قرنطینه بیشتر برای پیشگیری از مواجهۀ افراد سالم با اشخاص یا جانوران مشکوک به بیماری واگیردار و در پایگاههای مراقبت بهداشت مرزی فرودگاهها، بندرها و مرزهای زمینی کشورها و در صورت لزوم بین شهرها اجرا میشود. همچنین هنگام اپیدمی بیماریهای واگیردار، قرنطینه برای پیشگیری از گسترش بیماری ضروری است.
فِشار خون فشاری است که خون را درون سرخرگها به حرکت درمیآورد. به بیماری پرفشاری خون هم معمولاً فشار خون گفته میشود. سبب اصلی فشار خون نیرویی است که ماهیچۀ قلب، هنگام منقبض شدن، به خون درون قلب وارد میکند و آن را به درون سرخرگها میراند. این فشار را که براثر نیروی انقباض ماهیچۀ قلبی به خون درون سرخرگها وارد میشود، فشار سیستولی مینامند. هنگامیکه ماهیچۀ قلب وارد دورۀ استراحت (دیاستول) میشود، قلب نیرویی برای راندن خون به درون سرخرگها وارد نمیکند، اما فشاری از طرف دیوارۀ سرخرگها به خون درون آنها وارد میشود که آن را فشار دیاستولی مینامند. فشار خون سیستولی همواره از فشار خون دیاستولی بیشتر است. با هر بار تپش قلب فشار خون درون سرخرگها به فشار سیستولی و با تمام شدن دورۀ انقباضی، فشار خون به فشار دیاستولی میرسد. به فشاری که سبب راندن خون به درون سرخرگ آئورت و سرخرگهای اندامها میشود فشار خون سیستمی میگویند. فشار خون در سرخرگهای ششها را فشار خون ریوی مینامند.
قانقاریا نوعی آسیب بافتهای بعضی از اندامهای بدن است که بهسبب نرسیدن خون به سلولها و مرگ بافتها پدید میآید. علامتهای مهم قانقاریا سیاه شدن رنگ بافت، از میان رفتن حس و حرکت و سرد شدن اندامی است که خونرسانی به آن قطع شده است. اندامی که دچار قانقاریا میشود، با برقرار شدن خونرسانی به زندگی برنمیگردد. بههمینسبب، پزشکان برای درمان آن، بافتها و اندامهایی را که به این مرحله میرسند با جراحی از بدن جدا میکنند و از آنتیبیوتیکهای قوی نیز بهره میگیرند. قانقاریا معمولاً با عفونت بافتها همراه است. دستها، پاها و رودهها از اندامهایی هستند که ممکن است دچار قانقاریا شوند.
فِلِمینگ، الگزاندر (Alexander Fleming،1881-1955 م) پزشک و میکروبشناس اسکاتلندی است که پنیسیلین را کشف کرد. او در سال 1945 م، بهطور مشترک با هوارد فلوری و ارنست چِین، دانشمندان انگلیسی، جایزۀ نوبل فیزیولوژی یا پزشکی را دریافت کرد.
فاویسم بیماری خونی ارثی است که در بعضی از مردم با خوردن باقلا و یا استنشاق گردۀ آن هنگام عبور از مزرعۀ باقلا و یا از طریق شیر مادری که باقلا خورده، و نیز بر اثر خوردن بعضی داروها یا استنشاق مواد شیمیایی، تشدید میشود و بروز مییابد.